Monday, June 20, 2016

درود بر شما خواننده گرامی
آغاز می کنم. در باره هوش و خود آگاهی سخن بسیار رفته است. اما نکته ای که در بسیاری از آفرینه های (آثار) نوشتاری و دیداری فرو گزار شده است، برخورد یک هستار (موجود) هوشمند با مردمان (انسان ها) و برتری جویی مردمان در برابر آن هستارها و آشکار (بدیهی) دانستن این برتری از سوی مردمان می باشد که جای بسی شگفتی دارد. این زمینه (موضوع) را با چند نمونه روشنتر می کنم، بیانگارید که با من با نمای (ظاهر) یک آدمیزاد در انجام گپ زدن هستید اما درون سر من به جای مغزی از گوشت و خون یک تراشه الکترونیکی است با کارایی همان مغز گوشتی اما نمایان نیست و در نما و آشکارا شما با یک انسان ساده و بهنجار(معمولی) سخن می گویید. اکنون دو مورد بالا را جابجا کنید اینگونه که برای نمونه انگار کنید که با یک تن که دست یا پایی دستساز دارد گپ می زنید و یا از ریشه (اصلا) آن تن (شخص) تنها یک مغز از گوشت وخون دارد و دیگر اندام های او دستساز می باشند. اکنون برخورد شما با این دو تن چگونه خواهد بود؟ به راستی آیا ناهمسانی در رفتار شما با این دو هستار و یک آدمیزاد بهنجار (معمولی) رخ خواهد داد؟ من که باور ندارم ناهمگونی ای در کار باشد. در راستینگی (واقع) این آدمیزادی که ما می شناسیم و برای او سزاها و رواهایی (حقوقی) هویدا (مشخص) در انگاره (نظر) می گیریم چیزی مگر هوش و خرد گوهره (محض) نیست ، تا آنجا که مغز هم درخوری (اهمیتی) ندارد. برآیند آنکه نرم افزار است که ارزشمند است نه سخت افزار. سخت افزار تنها پایه و زمینه ای است برای به انجام و سودمندی رساندن آرمان بنیادین که همانا هوشمندی است. با این شناساندن (وصف) اگر یک تراشه الکترونیکی که دارای خودآگاهی و خردی هم ارز یک آدمیزاد باشد و یک تن ندانسته و یا دانسته آن را به پیل الکتریکی با بیش از توان آن پیوند دهد و مایه از میان رفتن آن شود باید برابر فردید (قانون) آن کشور با وی برخورد شود، زندان برای همیشه و یا جان ستاندن (اعدام) که اینجانب به هیچ روی جان ستاندن را درست نمی دانم
Duste man pendare nik, kerdare nik, goftare nik va varzesh ra faramush nakon.
.

No comments:

Post a Comment